1.خلع ید، بحثی است که مقصود از آن رفع تصرف غاصبانه و تصرفی است که بدون اجازه مالک ِ ملک، بر آن تسلط یافته است.
دعوای خلع ید در دو صورت ایجاد میشود. صورت اول مربوط به مواردی است که فرد تصرف یافته از ابتدای تصرف بدون اجازه مالک، ملک او را تصرف کرده باشد و حالت دوم مربوط به مواردی است که تصرف شخص ابتدا با اجازه مالک شروع شده است اما در آخر بدون اجازه او ادامه پیدا کند.
2. دراملاک مشاع دعوای خلع ید وقتی به وجود می آید که یکی از مالکین یا مستاجرین او بدون اجازه بقیه مالکان در فضای مشاع عملیاتی انجام دهد؛ برای نمونه در حیاط یک ساختمان مسکونی قسمتی برای نگهداری مرغ و خروس تهیه کند.
صورت دیگر آن است که یکی از مالکین یا مستاجر او، در صورت عدم رضایت سایر مالکین بیش از سهم مشاع خود را اختیار کند. مثلا در پارکینگی که سهم مشاع هر واحد فقط به اندازۀ قرار دادن یک خودرو است، دو خودرو قرار بدهد.
حالت دیگر زمانی پیش می آیدکه مثلا سه فردی که باهم شراکت دارند هر کدام دو دانگ مشاعی از یک مغازه را مالک هستند ، با موافقت هر دو طرف مغازه را به فردی دیگر اجاره میدهند. بعد از مدت کوتاهی مستأجر آنها اجاره توافقی یکی از سه شریک را نمیپردازد یا ایـنکه برخلاف قرارداد، از ملک استفاده میکند.
در مثال بالا شریکی که رضایت ندارد میتواند دعوای خلع یا تخلیه ید را مطرح کند.
نکته مهم
درملک مشاع حقوق هر شریک پخش در تمام ملک است و همین پخش بودن باعث این شده که طبق مواد ۵۸۱ و۵۸۲ قانون مدنی هیچ شریکی بدون اجازه شرکای دیگر حق تصرف در ملک را نداشته باشد . نتیجۀ این معاشرت سهام آن است که تخلیۀ سهم هر کدام از شرکا با خلع ید از تمام ملک لازم است ؛ به همین علت است که باید این موضوع را بپذیریم که مفاد ماده ۴۳ قانون آیین دادرسی مدنی درباره خلع ید به معنای همگان است و طرح چنین دعوایی بدون مشکل است.